آردین و آویناآردین و آوینا، تا این لحظه: 10 سال و 5 روز سن داره

خاطرات دخترانه و پسرانه های من

من آوینا هستم خاطرات خودم و داداشم رو تو این وبلاگ ثبت می کنم

و بالاخره تولدم....

امسال برخلاف پیش بینی من تولدم خوب برگزار شد به غیر از مادرم که حتی به روی خودش هم نیاورد،که امروز تولدمه....😢 مامان نسرین و بابا منصور تولدمون اومده بودند و بابام هم کیک پروانه ای به سفارش من گرفت! بقیه محتوای تولدم شاید مناسب نباشه ! حالا ببینم چند نفر لایک و تولدم رو تبریک می گویند! ...
23 فروردين 1403

تولدم نزدیکه

دو روز دیگه تولد ۱۰ سالگی من و آردینه!امسال هم مثل اینکه مثل پارسال فقط قرار بابا برام کیک بخره! چند سال که روال به همین ترتیبه ! مادر و پدر بزرگ و مادر بزرگم که دو سال اصلا انگار ما نیستیم؛ تو نی نی وبلاگ هم که کسی درست و حسابی  تبریک نمی گه! ...
21 فروردين 1403

نه من می گویم و نه تو بگو...

این روزهای آخر ماه رمضان به کارها و رفتارها و گناهان خودم فکر می کنم  به یاد این مثل معروف می افتم که: «روزی شیخ در دعا خودش ناگهان متوجه ندایی شد که ای شیخ که در حال نماز و عبادت هستی می خواهی ظاهرت رو به مردم بنمایم تا مردم از پیشت پراکنده شوند! شیخ گفت می خواهی من هم از مهربانی و عطوفتت بگویم تا دیگر مردم به عبادتت نپردازند؟ ناگهان صدا خنده ای کرد که پس نه من می گویم نه تو بگو!» ...
18 فروردين 1403

سفرنامه نوروزی قسمت سیزدهم و پایانی ( خلاصه و نتیجه گیری از سفر)

امسال به تشخیص خانواده رفتیم مشهد اما در مسیر متفاوت،اول رفتیم رشت چند روز خونه مامان نسرین بودیم،بعد رفتیم استان مازندران و یک شب رو شهر عباس آباد مازندران گذراندیم بعد با ماشین رفتیم گرگان و بندرترکمن که لحظات خاطره انگیزی در این شهرها داشتیم. بعد دو روز هم مهمان امام رضابودیم.و با قطار شبانه اومدیم تهران. مجموع سفر ما ده روز طول کشید و چیزهای زیادی از جمله موارد زیر را آموختم: ۱- فرهنگ ها ورسوم استانهای گیلان،مازندران،گلستان و خراسان رضوی. ۲- شناخت ادیان و غذاههای مختلف این مناطق. ۳- زمانبندی و برنامه ریزی در مشکلات و سختی ها ۴- راههای ارتباطی با خانواده و هماهنگی بین همدیگر در انتها لطفا نظرات و پیشنهادات خودت...
11 فروردين 1403

سفرنامه نوروزی قسمت دوازدهم( خداحافظ مشهد)

بالاخره به انتهای سفرمان در مشهد مقدس رسیدیم خونه! دیروز آخرین لحظات را هم در جوار امام رضا بودیم جای همه خالی تا مدتها لذت سفر در ذهنم می مونه! یا علی ابن موسی الرضا هر کسی دارد این مطلب رو می خونه به آرزوهاش برسون،من با این قلب کوچیکم از تو می ه می خواهددوست ندارم هیچ وقت دیگه مادر بی رحم و بی عارم رو ببینم تو درسهام موفق باشم انشالله بابام رو سالم نگه داره تا ما رو یبره سفر، آردین داره خوب میشه انشالله زودتر خوبش کن،خیلی چیزها دیگه می خواهم که نمی تونم بنویسم! دیروز با قطار تندرو ساعت ۸ شب حرکت کردیم الان ساعت ۷ صبح رسیدیم خونه! دارم یه سری کلیپ قشنگ از خلاصه سفرم درست می کنم تا برای شما بزارم،انشالله پست بعدی ر...
11 فروردين 1403

سفرنامه نوروزی قسمت یازدهم( یا علی ابن موسی الرضا)

و بهر حال مقصد نهایی سفر ما به شاه بیت سفر همه ایرانیها رسیدیم! یا علی ابن موسی الرضا از کوهها و دشت ها به عشق تو به مقصد نهایی سفرم رسیدم! ای شاه پناهم بده! با کوله باری از گناه آمدم! امیدوارم همون طور که ضامن آهو شدی ضامن من بنده گناهکار خودت هم بشی! این هم شاه بیت سفر نوروزی من برای تو رفتم تو مرقد امام رضا نماز خواندم دعا برای  همه نی نی وبلاگی  ها خوندم که هر چیزی از خدا می خواهند بهشون بده انشالله به همه اون چیزی که می خواهند بهش برسند من تا دو روز اینجا خستم لطفا هر چی نظر دارید دعا دارید زیر بنویسید تا به امام رضا برسانم! ابن هم دعا و صلوات خاصه امام رضا امیدوارم از اون خوشتون بیاید! ...
9 فروردين 1403

سفرنامه نوروزی(قسمت دهم بندر ترکمن)

امروز رفتیم شرقی ترین دریای خزر بندر ترکمن،تنها جزیره دریای خزر به نام آشورا ه هم نزدیک این بندر قرار دارد! امروز رفتیم و با شترها و اسب های بندر ساحلی کلی بازی کردم و چیزهای جدید از آداب و رسوم مردم ترکمن یادگرفتم! مثلا وقت اذان همه کاسب ها کارشان را تعطیل می کنند و روزه شان را افطار می کنند و نمازشان با ما شیعه ها فرق می کنند،البته همه مسلمان هستیم و من به رسم احترام لباس آنها را به همراه برادرم گرفتم و با لباس ترکمنی این عکس زیبا را گرفتیم! ...
8 فروردين 1403